چگونه می توان با انتشار شخصی کتاب پول درآورد؟
خبر خوب این است که نشر شخصی کتاب این روزها آسان است. اگر شما کتابی نوشنده اید و جلد آن را طراحی کرده اید، پروسه آپلود:
رایگان خواهد بود. شما هیچ مبلغی به آمازون پرداخت نمی کنید هر چند هزینه هایی برای آماده سازی مورد نیاز است.
سریع خواهد بود. در عرض 12 تا 24 ساعت کتاب شما برای انتشار جهانی آماده خواهد بود.
هیجان انگیز خواهد بود. KDP می تواند کار شما را به دست خواننده ها در سرتاسر دنیا برساند. این چیزی است که حتی بزرگترین ناشران بین المللی نمی توانند انجام دهند.
این ها نکات مثبت نشر شخصی هستند ولی چالش هایی هم وجود دارند که بزرگ ترین آنها این مورد می باشد:
سخت دیده شدن. آمازون بیش از 3.4 میلیون عنوان کتاب ادبی و رمان دارد و 3.6 میلیون عنوان تاریخی. نیم میلیون کامیک و رمان تصویری و البته این سیل هر روز ادامه دارد. نیم میلیون عنوان جدید فقط در سه ماه گذشته وارد سیستم شده اند. کتاب شما شاید عالی باشد ولی در کنار نیم میلیون کتاب جدید در یک بازه زمانی عرضه می شود و احتمال ناپدید شدن آن وجود دارد.
به صورت خلاصه، نشر شخصی در آمازون جالب و در عین حال به همان اندازه ترسناک خواهد بود.
در این پست خواهیم گفت چگونه کتاب خود را با کمترین هزینه به صورت حرفه ای و موثر در آمازون منتشر کنید.
این که این پروسه چقدر موثر باشد بستگی به شما، کتاب شما، ژانر شما و این که چقدر برای آن زحمت می کشید خواهد داشت. ولی این روزها کسب درآمد زندگی از راه انتشار کتاب در KDP کاملا واقع گرایانه است.
با وجود این که بیشترین درآمد نویسندگی من از طریق انتشار کتاب به روش سنتی است، درآمدی که از انتشار کتاب خود در KDP آن هم فقط در آمریکای شمالی به دست می آورم قابل قبول و کافی برای یک زندگی خوب می باشد. یکی از دوستان من در سال 2017، یکصد هزار دالار از فروش یک کتاب کسب کرد.
همان طور که شما تعداد عناوین کتاب را افزایش می دهید، تعداد خواننده های طرفدار خود و لیست ایمیل را افزایش می دهید و هنر بازاریابی خود را بهبود می بخشید، درآمد شما هم در کنار آنها افزایش می یابند.
بله این کار سختی می باشد. نیاز به کمی سرمایه گذاری اولیه می باشد و نیاز به برخی هنرهای تبلیغاتی دارد ولی جواب می دهد. برای من که اینطور بود ولی قاعدتا برای شما هم جواب خواهد داد. قواعد ساده مشابهی بر موفقیت هزاران نویسنده مستقل تاثیر می گذارد و من همه موارد را بیان خواهم کرد.
این پست راهنمای کامل نشر شخصی کتاب در فروشگاه Kindle در آمازون می باشد و اگر چیزی تغییر کرد این پست را آپدیت خواهم کرد.
نگاه کلی به پروسه نشر شخصی نشر شخصی در آمازون نیازمند این موارد خواهد بود:
مواد اولیه خوب!
کتاب الکترونیک با طراحی خوب
یک پلتفرم حرفه ای نویسنده
قیمت منطقی
متا دیتای دقیق
پروموشن مناسب کتاب
به صورت خلاصه پروسه مارکتینگ ساده در آمازون شامل آماده سازی درست، ساخت لیست ایمیل، فروش کتاب خود به افرادی که در لیست ایمیل شما هستند، فروش کتاب به افرادی که با رویت کتاب شما در جستجوهای خود (به لطف فروش به افراد در لیست ایمیل) آن را دیده اند و تکرار این مراحل می باشد.
وقتی شما قوانین پایه ای این تکنیک را در یابید، باید روش هایی که در قسمت زیر آمده است هم انجام دهید (روش های ساده را در ابتدا نوشته ام و سخت ها را در آخر، حتما ابتدا روش های اول را انجام دهید)
سایت های پروموشن کتاب
پروموشن دو طرفه با سایر نویسنده ها
تبلیغات آمازون
تبلیغات Bookbub
تبلیغات فیسبوک
از بین اینها فیسبوک احتمالا قدرتمندترین و بهترین گزینه و در عین حال پیچیده ترین گزینه می باشد و به راحتی هر چه تمام تر می توانید پول خود را از دست دهید. بیشتر فروشنده های مستقل می خواهند تبلیغات فیسبوک را در ابتدا تجربه کنند و این اشتباهی است که خیلی ها هزینه آن را خواهند پرداخت و قبض های هزینه های سنگین تبلیغاتی را خواهید دید که از جیب شما به جیب مارک زاکربرگ سرازیر می شود.
زمان و هزینه برای شروع کار مورد نیاز است ولی قوانین ابتدایی تبلیغات پس از آن راحت خواهد بود. من شخصا در سال 2015 کتابی عرضه کردم و تبلغات من شامل موارد زیر می شد:
. یک ایمیل به افرادی که در لیست ایمیل خود داشتم .
همین، کل تبلیغات من همین بود. در آن موقع به دلیل سایر مشغله ها نه توییتی زدم نه پستی در فیسبوک فرستادم، نه بلاگی ساختم و نه کتاب را برای ریویو برای کسی فرستادم. شاید باور نکنید ولی همان ایمیل ساده به لیست ایمیل 30 هزار دلار فروش کتاب را به همراه داشت و از آن به بعد همه چیز بهتر می شد. در این قسمت تجربیات خود را از آن دوران بازگو می کنم و قدم به قدم خواهید دید که برای موفقیت چه مراحلی را باید درست انجام دهید.
برخی اوقات وقتی بحث بازاریابی می شود و من می گویم “یک کتاب خوب بنویسید” بعضی ها می خندند ولی این نیاز بی نهایت مهم پروسه بازاریابی می باشد. در ضمن این مرحله ایست که بسیاری از نویسنده ها در آن عجله می کنند.
بارها و بارها با نویسنده هایی صحبت کرده ایم که با فروش کتاب در آمازون مشکل دارند. آنها با هیجان در مورد مِتادِیتا و انتخاب کی وُرد، کمپین های فیسبوک، پروموشن های رایگان و هزاران چیز دیگر صحبت می کند ولی وقتی به کتاب آنها نگاه می کنید می بینید که کتاب آنها کتاب خوبی نیست.
اگر کتاب شما یک کتاب 100 درصد نباشد و بتوان ایراداتی در آن یافت، فروش کتاب در بهترین حالت متوسط خواهد بود. به یاد داشته باشید که اگر رمان های تریلر و مهیج می نویسید با افرادی مثل Lee Child و John Grisham رقابت می کنید. اگر رمان های مناسب جوانان می نویسید با Stephenie Meyer و Veronica Roth رقابت می کنید.
دریافت کامنت های مثبت از خواننده های بتا (آنهایی که برای دریافت ریویو کتاب برای آنها ارسال می کنید) کافی نیست چون واقعیت این است که همه آن خواننده ها کامنت مثبت می نویسند.
با دوره های نویسندگی هنر خود را تقویت کنید. از اویراستارهای حرفه ای ها فیدبک دقیق دریافت کنید، کتاب خود را در معرض دید افرادی قرار دهید که در یافتن ایرادهای نویسندگی استاد هستند و خیلی سریع زبان به تمجید نمی گشایند.
سرویس های ویراستاری زیادی وجود دارند. برخی از آنها بسیار گران قیمت و پرهزینه هستند و توصیه می کنیم از آنها خودداری کنید ولی در هر سطحی هستید ویراستار و منتقد مناسب کار و هزینه شما وجود دارد.
تفکری هم وجود دارد که می گوید کتاب خود را پس از نوشتن منتشر کنید و فروش و خواننده جدید کسب کنید و کار را بیاموزید ولی به نظر من چنین کاری اشتباه است. به نظر من نویسنده هایی که به موفقیت می رسند آنهایی هستند که بهترین محصول را در معرض استفاده خواننده ها قرار می دهند و این به معنای انتشار کتابی است که قبل از انتشار چندین نفر آن را خوانده و فیدبک خود را در اختیار نویسنده قرار داده اند و نویسنده هم طبق نظر آنها تغییراتی اعمال کرده باشد.
و البته در انتشار شخصی بحثی جدی وجود دارد که می گوید کتاب اول در سری کتاب های شما باید بهترین باشد چون این کتاب دروازه ای برای وارد شدن به سایر کتاب هاست. این کتابی است که آن ها را به دام می اندازد و متقاعد می سازد کتاب های دیگر را بخوانند. اگر کتاب چهارم شما ضعیف باشد، خواننده های شما که تا اینجا، کار شما را دنبال کرده اند شما را به خاطر ضعف این کتاب خواهند بخشید و کتاب پنجم شما را می خوانند ولی کتاب اول اگر ایرادی داشته باشد و کتاب ضعیفی باشد دیگر خواننده ای برای کتاب دوم وجود نخواهد داشت.
این طور هم می توان به این بحث نگاه کرد :
بازاریابی عالی به علاوه محصولی ضعیف برابر با عمری دردسر خواهد بود ولی بازاریابی معمولی با محصولی عالی برابر با فروش آسان خواهد بود.
این برای هر محصولی در هر بازاری صدق می کند و طبعا کتاب هم تابع این قانون خواهد بود. کتاب خوب زیربنای همه چیز می باشد. پس این مرحله را درست انجام دهید. این بنیاد را قوی بسازید. خواننده های شما تا ابد از شما حمایت خواهند کرد.
قدم دوم . یک جلد (کاور) خوب طراحی کنید.
جلد یک کتاب برای فروش بعد از محتوای کتاب دومین مقوله مهم می باشد. اگر خواننده بلافاصله پس از دیدن جلد کتاب شما جذب آن نشود، به صفحه اول کتاب شما هم نخواهد رسید که کلمه را بخواند. شما باید در انتخاب و طراحی جلد درست عمل کنید. هر چیزی پایین تر از بی نقص قابل قبول نخواهد بود. این بدین معنی است که جلد/کاور کتاب شما باید:
در آیکون/ thumbnail خوب دیده شود.
تصویر کتاب شما باید در اندازه کوچک هم قدبل دیدن باشد. طراحان همیشه می خوانند نسخه با رزولوشن بالا را به نمایش درآورند که بد نیست ولی اولین کار شما این است که تصویر را کوچک کنید و ببینید به چه شکل دیده می شود.
وقتی با رقبا مقایسه می شود خوب به نظر برسد.
من همیشه عکس کوچکی از جلد کتاب خود را بر روی صفحه ای که قبای اصلی کتابم در آن هستند کپی می کنم تا ببینم در مقایسه با آنها جلد کتابم چگونه به نظر می رسد و از خود می پرسم ایا به اندازه کافی به نظر می رسد؟ اگر این طور نیست دوباره طراحی می کنم.
بلافاصله به خواننده ها اطلاع دهید که با چه نوع کتابی طرف هستند.
کتابی که در مورد داستانی جوان پسند در مورد یک ویرانشهر است باید چنان تصویری را منتقل کند. یک کمدی رمانتیک باید بلافاصله محتوای خود را اعلام کند. بله این بدین معناست که جلد کتاب شما در جهت کلیشه خواهد بود ولی این خوب است. اولین وظیفه یک کاور خوب این است که بگوید “من یک کتاب در این ژانر هستم” حال این ژانر هر ژانری باشد مهم نیست، کاور باید آن را اعلام کند.
یک حس و حال را منتقل کند.
خواننده ها کتاب را معمولا به خاطر یک حس و قلاب عاطفی می خرند. مثلا کتابی در مورد یک دختر عادی و یک خون آشام که عاشق همدیگر می شوند. این یک حس و یک قلاب عاطفی است و دلیلی برای خریدن به مشتری می دهد.
جلد کتاب در حقیقت نمی تواند به درستی قلاب عاطفی را به خواننده القا کند (این وظیفه شرح مختصر کتاب می باشد) ولی قطعا می تواند حس و حال را منتقل کند. جلد کتاب های Twilight حس عشق تاریک و ممنوعه را منتقل می کردند، دقیقا همان کاری که باید انجام می دادند.
سوالی در ذهن خواننده ایجاد کنند بدون این که پاسخی به آنها دهند.
جلدهایی که پاسخگوی سوالی هستند خواننده ها را جذب نمی کنند. جلدهایی که سوال ایجاد می کنند خواننده را ترغیب به خواندن می کنند. جلد کتاب Twilight سوال هایی مانند “چرا این دختر؟” و “آن سیب؟” یا “چرا بک گراند مشکی؟” را القا می کنند و خواننده می خواهد که جواب آنها را دریابد.
اگر جلد کتاب دختر زیبا و خون آشام خوش هیکل را نشان می داد کتاب باز فروش می کرد ولی احتمالا به موفقیتی که اکنون رسیده نمی رسید. به همین صورت، روش برخورد شما با موضوع باید تلویحی و اغوا کننده باشد نه مشخص و کاملا واضح
از تیپوگرافی با کیفیت خوب استفاده کنید.
این مورد هم مشخص است ولی تیپوگرافی یا استفاده از فونت سخت تر از چیزی است که به نظر می رسد. اگر طراحی اولیه کمی مشکل دار به نظر می رسد و حس خوبی نسبت به آن ندارید حتما باید آن را تغییر دهید چون حس دروغ نمی گوید. پس وقتی که می دانید به چه چیز می خواهید دست یابید چطور می توانید به آن برسید؟ خوب این واقعا سخت است.
شما فکر کنید که طراحی جلد خوب یک پروسه مکانیکی ساده است که توضیحاتی در مورد آن می نویسید و آن را تحویل شخصی می دهید که کار خود را در طراحی بلد است و طرحی دریافت می کنید که بین خوب یا عالیست. ولی در تجربه من این گونه نیست.
من جلدهایی در حد ضعیف تا افتضاح از بهترین انتشاراتی ها دریافت کرده ام. جلدهای معمولی از بهترین افرادی که کارمزدی کار می کنند و جوایزی در کار خود دریافت کرده اند تحویل گرفته ام. از سایت های بزرگ که رقابتی کار می کنند استفاده کرده ام و نتیجه ای که گرفته ام معمولی بود ولی کاملا رضایت بخش نبود. و البته جلدهایی هم تحویل گرفته ام که کاملا از آنها راضی بوده ام.
در تجربه من برای موفقیت نکات زیر مورد نیاز است:
به نظر دوست و فامیل اهمیت ندهید.
مگر وقتی که دوست و فامیل شما طراحان حرفه ای باشند، وگرنه نباید اصلا به حرف آنها گوش دهید و بله ممکن است کمی در هزینه ها صرفه جویی کنید. ولی اگر ناسا هم موشک های خود را با وسایلی که در انبار خانه ای قدیمی می یافت سر هم می کرد کلی در هزینه صرفه جویی می کرد ولی قطعا دلیلی وجود دارد که این کار را نمی کنند.
از حرفه ای ها استفاده کنید.
شما می توانید از سایت های معروف تبلیغاتی مانند 99Designs استفاده کنید که احتمالا باید هزینه زیادی متقبل شوید. در ضمن می توانید کار خود را به سایت هایی مانند Fiverr یا Upwork بسپارید. شما می توانید در بین لیست جلدهایی که از قبل طراحی شده به دنبال جلدی مناسب بگردید (به عنوان مثال The Book Cover Designer یا می توانید در گوگل عبارت book cover designers را جستجو کنید) در هر سایتی که می روید نمونه های متعددی وجود خواهد داشت که می توانید انتخاب کنید. در نهایت نکات مثبت و منفی مختلفی در هر کدام وجود دارد و هیچ سایتی نیست که بتواند همه را راضی کند و باید کمی تجربه کنید تا ببینید کدام یک بیشتر مناسب کار شما و البته جیب شماست.
گاهی اوقات شما پولی برای طراحی که از طرح های اولیه خود کاملا رضایت دارید خرج می کنید و در نهایت از کار نهایی آنها رضایت ندارید. هیچ وقت به طرح “تقریبا خوب” راضی نشوید و بهانه ای مانند راضی نبودن به خرج کردن 100 دلار اضافه نداشته باشید. اگر راضی نبودید دوباره با همان طراح که اکنون بهتر خواسته های شما را می شناسد کار کنید یا کار را به طراحی دیگر بسپارید. به یاد داشته باشید که جلد اول معمولا گرانترین خواهد بود. وقتی که از همه چیز (عکس، حس و حال و سبک نوشتار روی جلد و غیره) رضایت داشتید، سایر جلدها بسیار راحت تر خواهد بود.
آسان از طراحی راضی نشوید.
این مورد مهم است. شما باید از طرح جلد رضایت کامل داشته باشید. یعنی اینکه به عکس های مختلف نگاه کنید و بر روی تیپوگرافی مته به خشخاش بگذارید و سخت پسند باشید تا زمانی که به صورت کامل رضایت شما جلب شود. اگر طراح شما پس از اعمال تغییرات خاصی ساعتی 80 دلار اضافه دریافت کرد یا آشنا و فامیل شما از طرح راضی نبود بدانید که آن طراحان به درد شما نمی خورند. شما باید در شرایطی باشید که از درخواست بهترین نتیجه احساس راحتی کنید و این به معنای آن است سخت گیرتر از حالت عادی باشید و همچنان به این معناست که با کسی کار کنید که خواسته ها سختگیری های شما را تحمل کنید.
خوب دوباره به خود کتاب برگردیم.
قدم سوم. کتاب الکترونیک خود را بسازید: قسمت “ Look Inside “ front material در کتاب چه وظیفه ای دارد؟ در کتاب های الکترونیک، قسمت front material، افرادی را که خلاصه ای از کتاب شما را می خوانند به خریدار کتاب تبدیل می کند. این در حقیقت مانند یک ورودی است که خواننده ها را ترغیب می کند کتاب شما را بخوانند.
اگر front material کتاب شما به این هدف کمک نکند خواننده ها جای دیگری به دنبال کتابی برای خواندن خواهند گشت. شما فضایی برای تشکر از هر فردی که می خواهید و خواننده ها نیاز دارید، همچنین برای اعلام حقوق مالکیت معنوی و سایر اطلاعات. ولی این چیزها خواننده ها را ترغیب به خواندن کتاب نمی کنند پس می توانید آنها را در انتهای کتاب جا دهید.
ابتدای کتاب شما یا front material فقط موارد زیر را نیاز خواهد داشت:
جلد کتاب – شما اصولا به آن نیاز دارید و خواننده ها هم انتظار دارند آن را ببینند!!
صفحه عنوان کتاب برهان های رسمی – این یعنی نظری از نویسنده های همکار خود، ریویوهای روزنامه ها و هر چیزی که به خواننده ها بگوید ” بله خواننده های حرفه ای این کتاب را خوانده و امتیاز بالا به آن داده اند”. در شروع کار خود ممکن است با این برهان ها به مشکل برخورد کنید ولی ایرادی ندارد. تمام نویسنده های جدید مانند شما هستند. کاری که می توانید انجام دهید و از چیزی نترسید.
برهان های اجتماعی – به بیان دیگر هر کامنتی از خواننده ها که به سایر افراد بگوید ” بله افرادی مانند شما این کتاب را خوانده و لذت برده اند”. این برهان های اجتماعی هم در حد برهان های رسمی و گاهی بالاتر از آنها هستند و گاهی کامنت یک طرفدار مهم تر از ریویوی کتاب از New York Times برای خواننده ها جلوه می کند و به عنوان یک تازه کار شما راحت تر می توانید به اینها دست یابید. این موارد را در ابتدای کتاب قرار دهید تا افرادی که در حد یک صفحه از کتاب را می بینند بتوانند آنها را خوانده و توجهشان جلب شود. در انتخاب این برهان ها دقت کنید که همین ها می تواند بازدید کننده ها را تبدیل به خواننده های شما کند.
متن “Look Inside” کتاب من می خواهد به خواننده ها خاطرنشان کند که “این یک کتاب جنایی هیجان انگیز است که زن کارآگاهی جذاب در آن نقش اصلی را دارد “. این متون برای همه خواننده ها جذاب نخواهد بود ولی برای افرادی که کتاب من آنها را هدف گرفته جذاب خواهد بود.
چیزی رایگان به خواننده ها هدیه دهید. در ادامه در مورد نکات جذب کننده خواننده ها (readers’ magnets) و لیست ایمیل صحبت خواهم کرد، پس اکنون صرفا توجه کنید که پیشنهاد کردم آفری رایگان به خواننده ها دهید مثل یک داستان که بتوانند به صورت رایگان دانلود کنند و کد آن را در ابتدای کتاب شما بیابند.
متون دیگر هر چه نوشته های ابتدای کتاب کمتر باشد فضای بیشتری دارید که به خواننده ها طعم کتاب خود را بچشانید. مطمئن شوید که فصل اول کتاب بسیار قدرتمند باشد و اجازه دهید که خواننده ها سریع به آن برسند.
قدم چهارم . end material اگر front material یا هر چیزی که قبل از شروع شدن متن اصلی کتاب وجود دارد بازدید کننده ها را متقاعد به خرید کتاب می کند، end material عملکرد های نسبتا پیچیده تری دارد. این قست باید:
خواننده ها را متقاعد کند که کتاب دیگری از شما بخرند.
خواننده ها را متقاعد کند که ایمیل خود ا به شما بدهند.
ارتباطی انسانی معنادار با خواننده ها بسازید.
خواننده ها را متقاعد به نوشتن ریویو کند.
ساختار سری کتاب های خود را به صورت واضح بسازید.
توضیح این مساله ساده است، خواننده ها کتاب شما را خوانده اند و تصور می کنیم که لذت برده اند (اگر لذت نبرده اند هیچ نبوغ بازاریابی نمی تواند به فروش آن کمک کند) در ادامه چه باید کرد؟ اکنون باید با آنها تماس گرفته و ارتباطی ماندگار با خواننده های خود بسازید.
کتاب های الکترونیک که این کار را انجام نمی دهند مانند این تصویر هستند: آنها شما را وسط خیابانی پرت می کنند و به شما حس ناامیدی و عقب افتادن می دهند. کتاب های الکترونیک که هوای خواننده های خود را دارند احتمال بیشتری دارند که جمعی از خواننده های علاقه مند را که برای خواندن کتاب های شما برمی گردند جذب کند.
پس چگونه می توان به این نتایج رسید؟ جواب:
متنی به عنوان نویسنده بنویسید که شخصی به نظر برسد. مطمئن شوید که این متن، صدا و شخصیت شما را بازتاب می دهد و به صورت مستقیم از خواننده های شما تشکر می کند.
دعوت به حضور. مشخصا با تشویق خواننده ها به دادن ایمیل خود به شما در قبال دریافت یک داستان رایگان (این قسمت بسیار مهم و کلیدی است و بعدا به آن خواهیم رسید)
سری کتاب های خود و سایر اثرهای خود را بنویسید. مطمئن شوید که این لیست را طوری بنویسید که مشخص و تشویق کننده برای خواندن باشد. با اولین عنوان در سری کتاب های خود شروع کنید یا با منطقی ترین نقطه شروع اگر سری کتاب ندارید و طوری بنویسید که اغوا کننده باشد. تصاویری از جلد کتاب ها را بگذارید و مطمئن شوید متن روی آنها خوانده می شود و صرفا عنوان آنها را لیست نکنید. می توانید خلاصه ای از هر کتاب را هم بنویسید و لینکی به صفحه فروش کتاب بدهید که خواننده ها بتوانند در صورت تمایل آن را خریداری کنند.
در هنگام عرضه این لینک ها باهوش عمل کنید. باید بدانید که Apple کتاب هایی با لینک آمازون را قبول نمی کند، پس یا به صورت انحصاری با آمازون کار کنید که این برای نویسنده های تازه کار و مستقل احتمالا بهترین گزینه است یا فایلی متفاوت در کیندل در مقایسه با فایل epub که در Apple, Google, Kobo و سایر سایت هاست استفاده کنید یا یک landing page بسازید و به آنها اجازه دهید که خود سایتی برای خرید انتخاب کنند.
به یاد داشته باشید که خواننده ها در محیط آنلاین کتابی را می خوانند که بتوانند با آن تعامل داشته باشند. این بدین معناست که کتاب های چاپی برای نوشتن end-material جالب نیستند. در کتاب های الکترونیک خواننده ها می توانند لینک ها را کلیک کرده و سریع به جایی که شما می خواهید برسند.
به عبارت دیگر فقط کتاب های خود را نشان ندهید بلکه مسیری برای خرید آنها باز کنید. تسهیل در خرید تاثیر زیادی در گفتمان های شما با خواننده ها و در نتیجه در کسب درآمد دارد.
قدم پنجم. کتاب الکترونیکی خود را فرمت کنید.
وقتی کتاب خوبی نوشته اید، front material خود را آماده کرده اید، محتوای انتهای کتاب را که برای جذب خواننده لازم است نوشته اید مراحل اصلی کار را انجام داده اید و سایر قسمت ها مراحل فنی است که یا خود انجام داده اید و یا outsource کرده اید. این ها گران نیستند و به راحتی انجام می شوند.
در ابتدا باید مطمئن باشید که فایل Word شما وضعیت خوبی برای فرمت شدن دارد و اگر همان طور که گفتیم انحصارا با آمازون کار می کنید صرفا باید فایل را آپلود کنید و… تمام.
اگر فایل خود را بر روی سایر سایت ها الکترونیک عرضه می کنید باید فایل epub داشته باشید نه mobi. شما خود می توانید با ابزارهای آنلاین فایل های خود را به این فرمت تبدیل کنید، یکی از این ابزارها Scrivener است که البته رایگان نیست ولی قابلیت های زیادی دارد و بسیاری از نویسنده ها عاشق این ابزار قدرتمند هستند. Calibre هم ابزار دیگری است. کاربران Apple از Vellum استفاده زیادی می کنند. برخی ناشران الکترونیک مانند Draft2Digital ابزارهای رایگان که البته بسیار ساده هستند در اختیار نویسنده ها قرار می دهند.
هر وسیله و ابزاری را انتخاب می کنید مطمئن شوید که قبل از آنلاین شدن کتاب به دقت آن را تصحیح کرده اید. همه این ابزارهای تبدیل فایل گزینه preview دارند. مطمئن شوید که صفحه به صفحه کتاب را چک می کنید. این محصولی است که شما می خواهید آن را به فروش برسانید، چک کردن آن بسیار مهم است.
قدم ششم. اگر کتاب چاپی می خواهید می توانید در این مرحله در مورد آن عمل کنید.
بیشتر ناشران محصولات را به صورت دیجیتال می فروشند و نه چاپی. فروش نسخه الکترونیک کتاب من حدود 15 برابر نسخه چاپی است. تهیه نسخه های چاپی گران تر و سخت تر هستند و شما کنترل کمتری بر روی قیمت فروش دارید. بسیاری از تکنیک های پروموشن که برای کتاب الکترونیکی جواب می دهد در مورد کتاب های چاپی تاثیری ندارید. البته من خود سالیانه هزاران کتاب چاپی به فروش می رسانم و برای هر کتاب 3 دلار دریافت می کنم که درآمد بدی نیست و شخصا هیچ کاری برای پروموت و تبلیغ کتاب ها انجام نمی دهم.
KDP گزینه چاپ فیزیکی هم دارد. شما طرحی برای جلد اول و آخر و کناره کتاب نیاز دارید. هزینه های جانبی کم خواهند بود.
شما فرمت داخلی هم نیاز دارید، مطمئن باشید که وقتی نوشته شما بر روی صفحات کاغذ منتقل می شود جذاب به نظر برسد. سعی کنید آن را خود انجام ندهید. آن سخت تر از چیزی است که فکر آن را می کنید. یکی از بهترین ناشران BB eBooks می باشد که در تایلند واقع شده و تجربه عالی در کنار کیفیت و قیمت های مناسب دارد. وقتی که طرح روی جلد را کامل کردید می توانید آن را در KDP آپلود کنید.
به یاد داشته باشید که فروش کتاب های شما به احتمال زیاد کمتر از نسخه الکترونیک خواهد بود و فقط وقتی که سرعت می گیرد که نسخه دیجیتال شما به فروش بالایی برسد و شما شناخته شوید. انتشار داخلی و بین المللی چیزی شبیه رویا خواهد بود مگر این که ناشری سنتی داشته باشید که بتواند این کار را برای شما انجام دهد.
قدم هفتم . وبسایت خود را بسازید.
شما به وبسایت نیاز دارید ولی چرا؟ پاسخ های زیادی در اینترنت وجود دارد که اکثر آنها اشتباه است و یا دلیل اصلی نیست.
برخی ها ممکن است بگویند:
“این قسمت کلیدی برند شماست و به آن برای ساخت یک پلتفرم نیاز دارید”
بیشتر خواننده ها فقط با خواندن همان کتاب شما راضی خواهند بود. چرا آنها به چیز دیگری نیاز دارند؟
برخی هم ممکن است بگویند:
“شما باید توسط موتورهای جستجو پیدا شوید”
این مورد مزخرف است. معمولا چنین است. جستجوهای گوگل و شبیه آن برای بیشتر فروشنده ها اهمیتی ندارد.
این موردی است که باید در مورد وبسایت نویسندگی خود بدانید و نکته ای است که شما در ابتدا وبسایت نیاز دارید:
“وبسایت برای دریافت ایمیل های خواننده هاست”
این دلیلی است که شما به وبسایت نیاز دارید. اگر وبسایت شما این کار را انجام داد و هیچ دستاورد دیگری نداشت یعنی کارش رو درست انجام داده است. (البته اگر رمان نویس هستید این مورد صدق می کند اگر کتاب هایی مثلا تاریخی می نویسید قضیه کمی پیچیده تر است)
بله، شما احتمالا یک صفحه برای هر کدام از کتاب های خود در وبسایت می خواهید. بله نوعی زندگینامه از خود می خواهید. صفحه محتوا می خواهید. اگر به نوشتن بلاگ علاقه مند هستید، صفحه بلاگ و یا اخبار هم می توانید داشته باشید.
همچنان، خودم فراموش کرده ام که آخرین باری که در بلاگ نویسندگی خود چیزی نوشته ام چه زمانی بوده است. من فروشی از طریق صفحه مخصوص به کتاب خود نداشته ام و همه فروش از طریق آمازون بوده است. گزینه ها و قابلیت های تماس هم خوب است چون خواننده ها می دانند که می توانند با شما در تماس باشند و اگر صفحه نویسندگی را هم غیرفعال کنم به فروش کتاب ضربه بزرگی وارد نمی شود.
بار دیگر می گویم که سایت شما برای جمع کردن ایمیل های خواننده هاست ولی چطور باید این کار را انجام داد؟
زنجیره ابتدایی ساده است، مانند:
. شما لینکی در کتاب الکترونیک خود دارید با این عنوان “من داستانی رایگان برای شما داریم، می توانید وارد شوید و آن را دریافت کنید”
. این لینک به صفحه ای از وبسایت که در قبال دریافت ایمیل داستانی رایگان به خواننده می دهد مرتبط می کند.
. خواننده داستان رایگان شما را دریافت می کند و شما راهی برای تماس با او در آینده خواهید داشت.
این تبادلی عادلانه است و شما چیزی به آنها می دهید که ارزشمندتر از چیزی است که از آنها دریافت می کنید و از ابتدا به آنها می گویید که ایمیل آنها را دریافت می کنید تا در آینده از آن استفاده کنید و فقط هم برای کتاب های خود و نه هیچ استفاده دیگری.
روشی که برای این تبادل ساده به کار می برید بسیار مهم و حیاتی می باشد.
تفاوت های ساده در راه اندازی، چندین درصد بر روی این تبادل های شما تاثیر می گذارد و افراد کمتر یا بیشتری جذب می شوند و ایمیل خود را وارد می کنند و وقتی که این تفاوت ها در کنار هم جمع می شوند تاثیر زیادی بر روی موفقیت کمپین شما خواهند داشت.
کتاب الکترونیک شما باید خواننده ها را به صفحه ای ببرد که باعث دانلود حداکثری داستان شما شود. نکات مهمی که در طراحی باید مد نظر داشته باشید اینها هستند:
تمام گشتن های اضافی در سایت را حذف کنید. وقتی شخصی می خواهد وارد این صفحه می شود نباید فکر و ذهنش درگیر چیز دیگری شود. شخصی که وارد این صفحه می شود باید گزینه دانلود داستان را ببیند و دیگر هیچ. هیچ کار دیگری برای انجام دادن نیست و هیچ چیزی برای دیدن و خواندن وجود ندارد.
درخواستی که از خواننده یا بازدید کننده (calls to action) دارید باید بی نهایت واضح باشد. مثلا من در سایت خود دکمه ای نارنجی بر روی پشت صفحه سفید رنگ دارم که کاملا مشخص است و خواننده متوجه می شود چه کاری از او خواسته شده.
مستقیم و بلافاصله از آنها تقاضای دریافت ایمیل نکنید. بهتر است این پروسه دو مرحله ای باشد. مثلا اجازه دهید ابتدا خواننده از شما داستان رایگان را بخواهد، سپس دستور او را اجرا کنید. ولی دادن داستان منوط به دریافت ایمیل هم می باشد.
حدود دو سوم بازدید کننده ها ایمیل خود را وارد می کنند. آنها افرادی هستند که کارهای قبلی من را مطالعه کرده اند و آنقدر آنها را دوست داشته اند که ایمیل خود را برای من بنویسند. اینها افرادی هستند که بیشترین احتمال را دارد که داستان من را در آینده خریداری کنند و اکنون راهی برای ارتباط مستقیم با آنها خواهم داشت.
از آنجایی که وبسایت ساخته اید باید بقیه قسمت های سایت را هم متناسب با کتاب طراحی کنید. برندینگ سایت باید متناسب با برندینگ کتاب های شما باشد. سایت هم باید مانند جلد (همان طور که در قسمت های بالا اشاره شد) بتواند به سرعت با مخاطب ارتباط برقرار کند. سایت شما باید هم بر روی موبایل و هم بر روی دسکتاپ ظاهر خوبی داشته باشد.
نکات ریز دیگری هم وجود دارد که یک طراح متوسط می تواند از پس آنها بربیاید.
قوانینی که باید از آنها تبعیت کرد اینها هستند:
مبلغی بیشتری برای نام دامنه خود پرداخت کنید. مثلا مبلغ بیشتری برای JaneSmith.com یا JaneSmithAuthor.com هزینه کنید. بله دامنه ای مانند janesmith.wordpress.com بسیار ارزان تر خواهد بود ولی اگر بخواهید در این مورد صرفه جویی کنید از تصمیم خود در دراز مدت پشیمان خواهید شد.
از WordPress استفاده کنید. Wix و Squarespace ارزان تر هستند ولی به مراتب از WordPress ضعیف تر به حساب می آیند. همیشه به بلند مدت فکر کنید و مدت کوتاه و صرفه جویی در هزینه های مهم.
WordPress به یک theme نیاز دارد تا سایت شما را یکپارچه نگاه دارد. برای نویسنده ها Parallax را پیشنهاد می کنم چون برای نویسنده ها طراحی شده و بسیار ارزان می باشد.
کمی در مورد تکنولوژی بیاموزید. نیازی نیست که در این مورد متخصص باشید. اگر ندانید برای کوچک ترین تغییراتی باید به کسی که کار را بلد است مراجعه کنید و همیشه منتظر بمانید.
وبسیات شما به صورت مستقیم برای شما درآمدزایی نمی کند ولی سکوی پرتاپ شما برای هر چیزی که در ادامه اتفاق می افتد خواهند بود. برای همین آن را به درستی طراحی کنید و آماده پرواز باشید.
قدم هشتم . readers’ magnet خود را بسازید.
چون این قسمت مهم است باید به ان به صورت جداگانه پرداخت.
readers’ magnet می تواند همان داستان رایگان باشد که شما به خواننده ها می دهید.
این هدیه رایگان را بر روی جلد و پشت آن تبلیغ کنید؛ تا حداکثر تبادل را برای دریافت ایمیل اشته باشید.
سپس می توانید از لیست ایمیل استفاده کنید – لیستی که برای ارتباط با خواننده ها، لانچ کردن کتاب، استفاده از پروموشن ها و در نهایت کسب درآمد ساخته اید.
داستانی که به صوت رایگان ارائه می دهید باید ترجیحا در همان دنیای داستان اصلی تان باشد. شما نمی توانید برای خواننده های رمان های عاشقانه خود داستان رایگانی ترسناک ارائه دهید یا بالعکس. مطمئن شوید که این داستان به زیبایی ارائه شده باشد و جلد مناسبی هم داشته باشد.
مشخص شما باید کلی لینک در کتاب خود پخش کنید تا خواننده بداند شما چیزی رایگانی برای ارائه دارید. داستان شما لازم نیست یک رمان کامل باشد، چیزی در حد 5 تا 15 هزار کلمه کفایت می کند. فقط مطمئن شوید که کیفیت مناسبی داشته باشد، چیزی که خواننده ها از شما و قدرت نویسندگی شما انتظار دارند. به آنها خیانت نکنید.
به همین سادگی! یک داستان برای جذب و دریافت ایمیل خواننده ها. اگر خوب به نظر می رسد باید بدانید این قلب پروموشن کتاب شما خواهد بود.
قدم نهم . لیست ایمیل و سایر نکات فنی
اکنون که لینک ها موجود در کتاب شما خواننده ها را به وبسایت شما می برد، جایی که تبادل داستان در قبل ایمیل اتفاق می افتد، ادامه کار چگونه خواهد بود؟
برای جواب به این سوال باید گفت که شما به دو ابزار نیاز دارید.
اولین ابزار Mailchimp می باشد (یا هر ابزار دیگری که لیست ایمیل تهیه می کند). این ابزار لیست ایمیل را ذخیره می کنند، ایمیل ها با تعداد بالا را می فرستند، تکراری ها را حذف می کنند، پروسه unsubscribe را انجام می دهند و بسیاری از کارهای دیگر را انجام می دهند. برخی استفاده از Mailchimp را سخت می دانند و ترجیح می دهند از Mailerlite استفاده کنند. اگر بلند پرواز هستید و از نکات فنی و تکنولوژِی آگاهی دارید می توانید از Convertkit استفاده کنید.
دومی Bookfunnel می باشد، که تحویل داستان رایگان شما را تسهیل می بخشد – هم برای شما هم برای خواننده.
هر دو این سرویس ها پول هستند ولی هزینه ها زیاد بالا نیستند، برای Bookfunnel سالی 100 دلار می دهید و Mailchimp تا وقتی که 2000 نفر در لیست ایمیل ثبت نام کننده ها داشته باشید رایگان است و اگر فراتر از آن بروید باید ماهی بین 20 تا 30 دلار بپردازید.
Bookfunnel به قدری ساده است که برای راه اندازی آن نیازی به هیچ کمکی ندارید.
راه اندازی Mailchimp و تطبیق آن با وبسایت نیاز به کمک خواهد داشت. طراحی یک مسیر مستقیم برای خواننده ها کلیدی می باشد. آنها باید:
. لینکی در کتاب الکترونیک شما ببینند.
. وارد یک landing page بر روی وبسایت شما شوند.
. ایمیل خود را تحویل دهند (به لیست ایمیل Mailchimp)
. از طریق Bookfunnel کتاب رایگان خود را تحویل بگیرند.
این مراحل ساده است. اگر نیازی با مراحل فنی داشتید کمک بگیرد. شاید تمام مراحل راه اندازی خسته کننده به نظر برسد ولی بالا رفتن از چند ردیف پله هم خواهد بود ولی باید تلاش خود را انجام دهید اگر می خواهید در انتها به پاداشی برسید. عجله برای انتشار کتاب اشتباهی بزرگ است که بیشتر تازه کارها و نویسنده های مستقل انجام می دهند.
کمی همه چیز پیچیده شد، نه؟
انتشار شخصی در ابتدا سخت تر و پیچیده تر از انتشار عادی خواهد بود. در ادامه از چندین جهت ساده تر به نظر خواهد رسید مخصوصا اگر از از دست دادن کنترل نفرت دارید.
قدم دهم. رسانه های اجتماعی: چرا می توانید این مورد را تقریبا کنار بگذارید.
بسیاری از نویسند ها فکر می کنند که انتشار شخصی بزرگنمایی و تعریف کردن های پیاپی در رسانه های اجتماعی را نیاز دارد. پست های بی پایان فسیوک و توییت های نامتناهی در توییتر.
ولی اینطور نیست. اکثر مواقع اینطور نیست. من حساب توییتر و صفحه نویسندگی در فیسبوک دارم و از هیچ کدام فروشی به دست نمی آورم. حساب توییتر من صرفا برای این است که کاربران معتاد توییتر در صورت نیاز با من تماس بگیرند. من صفحه نویسندگی در فیسبوک هم دارم چون یکی از ناشران سنتی من را متقاعد کرد که یکی داشته باشم ولی هیچ استفاده ای از آن نکرده ام.
همان طور که استفاده ای از رسانه های اجتماعی کمکی به فروش کتاب های من نکرده اند، از بلاگ هم استفاده ای نکردم و در آن چیزی ننوشته ام. فروش کتاب از طریق این بلاگ ها هم بسیار ناچیز هستند و مانند رسانه های اجتماعی صرفا برای ارتباط با خواننده ها مفید هستند.
البته نویسنده هایی هستند که در ژانر خود می توانند استفاده های خوبی از رسانه های اجتماعی کنند. مثلا اگر در زمینه مُد کار می کنید می توانید از اینستاگرام برای نشان دادن مدل ها استفاده کنید.
برای بسیاری از نویسنده ها این نکته صدق می کند که اگر علاقه ای به رسانه های اجتماعی ندارید و نمی خواهید در آن کار کنید بدانید که فروش کتاب بدون این موارد در آمازون به راحتی انجام می شود.
ولی برای شفاف بودن باید اضافه کنم که استثناهایی هم وجود دارد.
به خصوص در مورد یافتن طرفداران زیاد در فیسبوک، که کار تبلیغات بر روی این پلتفرم را بسیار آسان تر می کند. اگر به این مورد علاقه دارید، قوانین اینها هستند:
. بر روی جمعیت هدف و علایق آنها متمرکز شوید و از این هدف دور نشوید.
. اگر تعداد طرفداران زیادی در فیسبوک دارید، باید برای پست ها و تبلیغات هنگام عرضه کتاب هزینه کنید.
. در ضمن می توانید به جمعیت هدف مورد نظر خود برای پشتیبانی از ایمیل و کمپین های آتی تبلیغ کنید که البته این از تاکتیک های پیچیده تری است که در ابتدا زیاد به کار نمی آید.
قدم یازدهم. چگونه شاخه محصول ( Categories ) یا ژانر را در آمازون انتخاب کنیم
وقتی می خواهید کتاب خود را در کتابخانه ای قرار دهید باید بدانید که کتاب خود را در کدام قفسه قرار دهید. در قسمت کتابهای عاشقانه یا داستان های عمومی یا پزشکی و تاریخ… کدام قسمت؟
در آماوزن هم بدین گونه است با این تفاوت که در آمازون شاخه ها و ژانرهای بیشتری وجود دارد. وقتی کتاب خود را آپلود می کنید باید شاخه ای که بسیار به کتاب شما ربط دارد انتخاب کنید. دانستن دلیل این انتخاب اهمیت زیادی دارد. انتخاب شاخه مورد نظر برای کمک به آمازون برای لیست کردن کتاب شما نیست.
شما شاخه مورد نظر را انتخاب می کنید تا کتاب بیشتری به فروش برسانید.
آمازون لیست bestseller کلی دارد ولی می تواند لیست های sub-bestseller بسیار زیادی در ژانرهای مختلف داشته باشد. Fiction > Crime یا Fiction > Mystery و Detective > International Mystery & Crime و غیره.
خواننده ها علاقه زیادی به گشتن در این لیست ها دارند و آمازون هم می خواهد آنها را به سمت این لیست ها راهنمایی کند. اگر در یکی از این لیست ها قرار بگیرید افراد بیشتری کتاب شما را خواهند دید و این بازدید کننده ها با تلاش هایی که در قدم های قبل انجام داده ایم تبدیل به خواننده کتاب های شما می شوند.
شما شاخه ای را انتخاب می کنید که دوست دارید در لیست bestseller آن ظاهر شوید و شاخه ای که شانس معقولانه تری برای ظاهر شدن در آن دارید.
این همه ماجراست. این تمام چیزی است که در هنگام انتخاب شاخه محصول با ژانر باید به آن فکر کنید.
نویسند های تازه کار می توانند لیست ها و ژانرهای خاص تر که معمولا کمتر انتخاب می شوند انتخاب کنند. این لیست ها مانند ژانرهای معروف تر بازدید کننده جذب نمی کنند ولی احتمال بودن در لیست پرفروش ها بر نکات منفی آن غلبه می کند.
در ضمن وقتی که زیر شاخه ای مانند international mystery & crime انتخاب می کنید به صورت اتومات در شاخه بالایی مربوط وارد می شوید (مانند mystery & detective) پس با ورود به شاخه و زیر شاخه انتخاب شاخه دوم را هدر ندهید.
قبل از این که با کتاب خود، ژانر و فروش تجربه کافی نداشته باشید، غالبا در انتخاب لیست های مختلف حدسی عمل خواهید کرد.
دو مورد مهم انتهایی در این مورد:
. آمازون اکنون از عبارت categories برای پروسه انتخاب استفاده می کند. سابقا کدهای ابتدایی یا سیستم قدیمی کتابخانه مورد استفاده قرار می گرفت که هر دو یک کاربرد دارند.
. وقتی این قسمت categories را درست متوجه شوید و در کنار قدم بعدی که انتخاب keywords می باشد به درستی انجام دهید آن وقت می بینید که جادو اتفاق می افتد.
قدم دوازدهم . چگونه در آمازون Keywords انتخاب کنیم.
وقتی که نوبت آپلود کردن کتابتان می رسد، آمازون از شما می خواهد که هفت کلمه کلیدی برای توصیف کتاب خود انتخاب کنید. همان طور که در ادامه خواهید دید برخی از آن کلمه های کلیدی می توانند عبارات دو سه کلمه ای باشند که همچنان عبارت keyword به آنها اطلاق می شود. در حالی که شاخه محصول یا ژانر یک کاربرد دارد و آن هم لیست پرفروش ترین ها برای رسیدن به آن می باشد، کلمه های کلیدی در آمازون دو کاربرد اساسی دارند:
انتخاب این که کدام زیر شاخه را مورد هدف قرار دهید.
انتخاب کنید که کدام جستجوهای موضوعی را هدف قرار دهید.
وقتی به لیست پرفروش های آمازون نگاه می اندازید، می بینید که حدود 330000 کتاب کارآگاهی وجود دارد. اگر شما آن لیست را انتخاب کرده اید، ممکن است کمی نگران شوید. شما شاید کتاب خود را خوب بدانید ولی می خواهید با 329999 کتاب دیگر رقابت کنید؟
کاری که باید انجام دهید تقسیم این عدد بزرگ به گروه های کوچک تر و قابل رقابت است و اگر بر روی شاخه بزرگ تر اصلی کلیک کنید می بینید که آمازون لیستی از زیر شاخه ها در اختیار شما قرار داده است.
در هنگام آپلود کردن در قسمت Moods & Themes به عنوان مثال، چندین انتخاب در قسمت words وجود دارد مانند Action-packed’, ‘Horror’, ‘Racy’, ‘Noir’ و سایر کلمات که کتاب شما را تعریف می کنند. در قسمت Characters انتخاب هایی مانند Female Protagonists یا British Detectives و سایر انتخاب ها را دارم.
با انتخاب این کلمات شمار کتاب هایی که در شاخه مورد انتخاب شما حضور می یابند کمتر می شوند. حدود نیمی از رقابت شما ناپدید می شود، صرفا چون برخی نویسنده ها کلماتی که کتاب آنها را به زیرشاخه ای مربوط مرتبط می کند انتخاب نکرده اند.
وقتی که شما این کلمات مهم را انتخاب می کنید در بین رقبا باقی می مانید، چون این کارها را انجام می دهید:
شاخه اصلی (ژانر اصلی) کتاب خود را انتخاب کنید.
به صفحه پرفروش ها در همان شاخه بروید
ببینید که کدام زیر شاخه ها به کار شما ارتباط بیشتری دارند.
تمام زیرشاخه هایی که به کتاب شما مربوط هستند انتخاب کنید.
عنوان این زیرشاخه ها را در کلمات کلیدی خود استفاده کنید.
مشخصا، نکته ای که اینجا وجود دارد این است که از کلمات نامربوط استفاده نکنید و سعی در گول زدن خواننده ها و جذب مخاطب بیشتر نکنید که خواننده ها متوجه شده و واکنش نشان خواهند داد.
اگر کتاب شما هیجان انگیز نیست کلمه مورد نظر برای این زیرشاخه را صرفا برای ورود به آن انتخاب نکنید. صرفا زیرشاخه مربوطی که خواننده ها بیشتر به آن علاقه مند هستید پیدا کرده و استفاده کنید.
و راحت ترین راه هم برای پیدا کردن لیست پرفروش ها، انتخاب گزینه Books یا Kindle Store در بخش dropdown کنار قسمت سرچ داخل آمازون و خالی گذاشتن قسمت سرچ و کلیک بر روی دکمه enter می باشد. از آنجایی که قسمت سرچ را خالی گذاشته اید، آمازون می داند که شما به دنبال کتاب هستید ولی نمی دانید چه کتابی می خواهید برای همین شما را به صفحه اصلی جستجوی کتاب می برد. در این صفحه می توانید هر لیست پرفروشترین هایی که می خواهید بیابید.
توصیه حرفه ای که می توانم به شما کنم این است که عبارات چند کلمه ای را در keyword های خود به کار ببرید که هر کلمه آن به حساب می آید. به عنوان مثال، زیر شاخه مورد نظر من گزینه هایی مانند Dark, Disturbing, Noir را دارد. من می توانم هم این کلمات را در یک عبارت چند کلمه ای به کار ببرم مانند Dark Disturbing Noir.
کلمات کلیدی به این روش برای گسترش sub-category یا زیرشاخه به کار می روند ولی به یاد داشته باشید که اطراف به روش های مختلف از موتور جستجوی آمازون استفاده می کنند. آنها می توانند کتاب را از یکی از طرق زیر پیدا کنند:
اسم نویسنده مثلا Harry Bingham
عنوان کتاب مانند Talking to the Dead
نام سری کتاب ها مانند Fiona Griffiths series
جستجوی عمومی مانند Murder mystery novels
با این که مشخص است شما می خواهید تمام نتایج جستجوهای عمومی را به سمت خود بکشید، ولی این که فروش زیادی از آن طریق به دست آورید زیاد نیست. بله Gripping thriller ممکن است کلمه خوبی به نظر برسد، ولی اگر ترافیک بازدید کننده هایی برای این کلمه وجود داشته باشد بسیار غیرمحتمل خواهد بود که شما بالای نتایج جستجو ظاهر شوید و اگر هیچ ترافیکی هم نباشد شما به هیچ فروشی دست نخواهید یافت.
پس وقت زیادی بر روی عبارات عمومی در جستجو به کار نبرید. در این قسمت راهنمایی در این مورد خواهیم داشت:
لیستی از کلمات کلیدی تهیه کنید – اگر می خواهید این کار را درست انجام دهید حداقل 12 تا 15 مورد را انتخاب کنید
چند حرف اول را در قسمت جستجوی آمازون وارد کنید
به پیشنهادهای autocomplete در قسمت سرچ نگاه کنید، و اگر آمازون شما را به سمت ورژن متفاوتی از کلمه را می دهد تغییراتی در کلمات خود به کار برید.
سپس به صفحه نتایجی که ظاهر می شود نگاه کنید. رنکِ bestseller آخرین کتاب در لیست را نگاه کنید. اگر آن کتاب رده 5000 را در بیست پرفروشترین ها در بین تمام شاخه ها داشت، می توانید مطمئن باشید که کتاب شما هیچ وقت به صورت عادی در نتایج جستجو ظاهر نمی شود. اگر آخرین کتاب رده 50000 را داشته باشد برای حضور در بین پرفروش ها شانس دارید، حداقل در دوره لانچ و تبلیغات اولیه کتاب. اگر پایین ترین کتاب زیر شاخه شما رده 500000 را در نتایج اصلی داشت می توانید مطمئن باشید که ترافیک کافی در این عبارت کلیدی وجود ندارد که بتوان به آن اهمیت داد.
خلاصه قسمت بالا این است که:
شاخه مورد نظر کتاب خود را براساس رده بندی و رنک کلی که می خواهید در آن ظاهر شوید انتخاب کنید.
کلمات کلیدی را ابتدا براساس لیست های sub-bestseller انتخاب کنید.
کلمات کلیدی را بر اساس چیزهایی که فکر می کنید خواننده ها به دنبال آن می گردند انتخاب کنید.
تمام این تمرینات یک یا دو ساعت طول می کشد ولی باعث فروش مداوم در سالیان اخیر می شود.
قدم سیزدهم. چگونه کتاب خود را در آمازون قیمت گذاری کنیم
قیمت گذاری ترسناک ولی راحت است.
چیزهایی که باید در این مورد بدانید:
کتاب های دیجیتال رایگان بیش از کتاب های پولی دانلود می شوند.
77 درصد افرای که کتاب رایگان را خریداری می کنند، پول خرید نسخه پولی را هم می دهند.
آمازون دو نوع درصد فروش (royalty) به نویسنده ها می دهد. اگر قیمت کتاب را بین 2.99 تا 9.99 انتخاب کنید 70 درصد فروش به شما می رسد و هر قیمت دیگری خارج این محدوده تعیین کنید 35 درصد قیمت فروش را دریافت می کنید.
نویسنده های مستقل معمولا قیمتی بین 2.99 تا 4.99 را تعیین می کنند.
و این تقریبا تمام چیزی است که شما باید بدانید. محدوده قیمت شما تقریبا چیزی بین 0.00 تا 4.99 باید باشد البته در برخی حوزه ها این قیمت ها می تواند تفاوت داشته باشد. البته این مشخص است که کسی دوست ندارد به جای قسمت 4.99 کتاب را به صورت رایگان به خواننده ها دهد. ولی برای افزایش فروش کتاب های 4.99 دلاری باید کتاب به صورت رایگان به خواننده ها دهیم.
کتاب های رایگان خواننده ها را جذب می کنند، طرفداران شما را می سازند ولی درآمدی برای شما ندارند.
کتاب های 0.99 دلاری خواننده های زیادی برای شما جمع می کنند (کمتر از کتاب های رایگان) این فروش ها کمی درآمد برای شما خواهند داشت. اگر کتاب را با این قیمت بفروشید فقط 35 سِنت درآمد خواهید داشت ولی اگر کتابی را 2.99 بفرشید 2.09 دلار درآمد خواهید داشت یعنی شش برابر وقتی که با قیمت 0.99 دلار کتابی می فروشید.
فروش کتاب به قیمت 1.99 زیاد منطقی به نظر نمی رسد چون برای افرادی که کتاب های رایگان می فروشند گران است و به دلیل ارزانی سهم فروش 70 درصد را هم به شما نمی دهند. کلا از قیمت گذاری در این محدوده خودداری کنید.
پولی که شما در می آورید از فروش کتاب در محدوده 2.99 تا 4.99 خواهد بود. آیا می خواهید در طولانی مدت درآمد بالایی داشته باشید و کسب و کار خود را بسازید؟ (با قربانی کردن درآمد کوتاه مدت) اگر این طور است پس 2.99 را انتخاب کنید. آیا می خواهید از موفقیت های کنونی درآمد کسب کنید؟ پس قیمت 4.99 را انتخاب کنید. اگر خواننده های شما غالبا جوانان هستند قیمت را پایین بیاورید. اگر کتاب شما برای قشری نوشته شده که وضع مالی بهتری دارند و یا سن بیشتری دارند پس قیمت بالاتر را انتخاب کنید. اگر نمی توانید تصمیم بگیرید 3.99 را انتخاب کنید.
اکنون باید دو کار را انجام دهید. اکنون باید خواننده را در مسیر خرید قرار دهید – به قیمتی که کسی را ناراضی نکند (مثلا 0.00 تا 0.99)، سپس از عشق و تعهد که از نویسندگی خوبمان در خواننده ها ایجاد کردیم استفاده کنیم تا کتاب های بیشتری به قیمت 4.99 بفروشیم.
به صورت خلاصه:
. شما باید کتابی را با تخفیف بالا (0.99) به خواننده بدهید تا خواننده را وارد دنیای خود کنید. بدون جمع طرفداران، راه های کمی برای درآمدزایی خواهید داشت.
. شما کتاب با قیمت کامل هم برای این که پولی به جیبتان وارد شود نیاز دارید.
اگر حسابتان خوب باشد متوجه می شوید که اشاره من به این است که دو کتاب بنویسید تا یکی را بفروشید. وقتی به کار نویسندگی ادامه می دهید می بینید که کتاب رایگان خواننده ها را وارد جمع طرفداران شما برای خرید کتاب های قیمت بالا می کند. البته reader’s magnet یا همان داستان کوتاه حدود 10000 کلمه ای را فراموش نکنید که اصولا برای جمع کردن ایمیل است فراموش نکنید.
قدم چهاردهم. چطور کتاب رایگان خود را لانچ کنیم.
امیدوارم که تا این لحظه توانسته باشم شما را معتقد کنم که کتاب رایگانی را به مشتری ها بدهید.
هدف، دانلود بیشتر و افزایش طرفداران می باشد. دلیل دیگر دریافت ایمیل از آنها برای اعلام عرضه کتاب جدیدتان می باشد. چهار روش برای انجام این کار وجود دارد.
روش های قدیمی و پرهزینه وجود دارند که در مقابل روش های جدید رنگ باخته و اثر خود را از دست داده اند. روش ها متداول جدید اینها هستند:
روش اول: کتاب رایگان خود را هرجایی که می توانید عرضه کنید. کاری که در اینجا باید انجام دهید این است که کتاب خود را بر روی آمازون آپلود کنید، سپس بر روی گوگل، اپل، Kobo و هر جای دیگر که می توانید آپلود کنید. انجام همه این کارها می تواند کمی آزاردهنده باشد ولی می توانید از Smashwords یا Draft2Digital استفاده کنید تا این مراحل را برای شما انجام دهند. آنها مبلغی برای هر کتابی که به فروش برسانید دریافت می کنند. انتخاب با شماست ولی استفاده از این پلتفرم ها می تواند کمک خوبی برای برخی نویسنده ها باشد. سپس از طریق پخش کننده خود قیمت Apple-Google-Kobo را صفر دلار تعیین می کنید. به همین راحتی.
آمازون معمولا علاقه ای به اجناس رایگان ندارد – آنها فروشگاه هستند و می خواهند محصولات به فروش رسد و محصولات رایگان مخالف این هدف هستند. در قسمت پایین صفحه کتاب خود در آمازون در قسمت توضیحات محصولی قسمتی را می بینید که متن شبیه این دارد:
“Would you like to tell us about a lower price? If you are a seller for this product, would you like to suggest updates to the product page?”
در این قسمت آمازون از شما در مورد تغییرات قیمت و تغییرات ایجاد شده در صفحه کتاب می پرسد. بهتر است به آمازون در مورد قیمت پایین کتاب خود بگویید. به آنها در مورد قیمت پایین با استفاده از ابزار اتومات توضیح دهید. البته شاید بهتر باشد به صورت مستقیم از طریق سایت KDP با آمازون تماس بگیرید و چیزی شبیه این بگویید:
“I’m a serious and long-term author, looking to build fans for my work or series. I’ve made this book available for free through other stores, including Apple, Kobo, Google etc. I would really like it if you would consider making the book free on your store as well. And, to be clear, my long-term aim is to sell a lot of work, at full price, through your store. I very much appreciate your help.”
در این متن توضیح می دهید که شما نویسنده ای هستید که به فروش کتاب خود در بلند مدت فکر می کنید و این کتاب را به صورت رایگان در سایر سایت ها مانند گوگل و اپل عرضه کرده اید و می خواهید اینجا هم کتاب را به صورت رایگان در اختیار مشتری ها قرار دهید و البته قصد شما فروش کتاب در بلند مدت و جذب مخاطب است. در انتها هم از کمک آنها تشکر کنید.
این که آنها به شما کمک کنند تضمین شده نیست و البته پاسخ آنها هم با ابزارهای اتومات نیست. پاسخ ها براساس زمان درخواست و درآمد شما متغیر خواهد بود ولی احتمالا مشکلی به وجود نخواهد آمد، امیدواریم.
نتایج می تواند خیلی خوب باشد. من در ژانویه 2016 تقریبا با همین روش کتاب رایگان خود را عرضه کردم و در هفته اول 10000 نفر کتاب را دانلود کردند، آن هم فقط از طریق آمازون. دانلود از طریق بقیه سایت ها کم بود ولی ادامه داشت.
و البته لیست ایمیل ها و رویویوهای افرادی که کتاب را خواننده بودند مانند سیلی سرازیر شد و افرادی بودند که گفتند عاشق کتاب اول من بودند و می خواهند سایر کتاب های من را بخوانند.
روش دوم: کتاب خود را به صورت رایگان و در زمان محدود فقط در آمازون عرضه کنید. اگر در KDP Select ثبت نام کرده اید یعنی موافقت کرده اید که به صورت انحصاری در آمازون کار کنید – در این قسمت می توانید از پروموشن های Kindle Countdown که به شما اجازه می دهد کتاب خود را با قیمت ارزان تر و یا رایگان تا سقف 7 روز در هر 90 روز قیمت گذاری کنید استفاده نمایید.
آمازون خود پروموت کردن این تخفیفات را بر عهده خواهد داشت و حتی اگر قیمت کتاب خود را 1 دلار تعیین کنید 70 درصد سود فروش را دریافت خواهید کرد.
اگر به صورت انحصاری با آمازون کار می کنید؛ چیزی که توصیه می کنیم فروشنده های کتاب اولی این کار را انجام دهند، باید از فرصت های این گزینه نهایت استفاده را نمایید.
من هرگز تمام هفت روز را یک جا برای پروموت کردن استفاده نمی کنم چون تجربه نشان داده چند روز اول فروش کتاب بالاست و سپس افت می کند برای هم ترجیح می دهم یک دوره سه روزه و چهار روزه با فاصله حدودا یک ماه و نیم از هم داشته باشم.
روش سوم: از طریق تبلیغات فیسبوکی آیتم های رایگان خود را عرضه کنید. این رو اخیرا محبوبیت زیادی پیدا کرده است ولی این مورد برای من کمی عجیب است.
با روش هایی که در بالا اشاره شد شما پولی برای عرضه کتاب های رایگان خود پرداخت نمی کنید. با روش فیسبوکی برای هر خواننده جدید خود مبلغی پرداخت می کنید. تبلیغ شما در فیسبوک دقیقا چیزی شبیه این خواهد بود ” هِی، بیایید و کتاب رایگان خود را دریافت می کنید ولی باید آدرس ایمیل خود را بدهید”
این روش جدید برای دریافت خواننده جدید جواب می دهد ولی این فرد ممکن است کتاب رایگان شما را نخواند و ممکن است سایر کتاب های شما را نخوانند.
حساب این نوع تبلیغات این گونه است:
. شما از هر کتاب درآمدی نخواهید داشت.
. برای هر خواننده جدید 50 سِنت (یا چیزی شبیه این) پرداخت می کند.
. سود هر کتاب: منفی پنجاه سنت.
این حساب برای من جذاب نیست ولی می توان با آن کنار آمد و کسب درآمد کرد اگر:
. اگر در مدیریت تبلیغات فیسبوکی ماهر باشید و خواننده های مناسب و درست را هدف قرار دهید و هزینه های هر کلیک را تا حد ممکن پایین بیاورید.
. شما در زمینه تبدیل خواننده های کتاب رایگان خود به خواننده هایی که برای کتاب های پولی شما هزینه پرداخت می کنند کاربلد باشید. این به هدیه های رایگان بعدی و ایمیل های اتومات حرفه ای که خواننده های علاقه کند را به خواننده های متعهد تبدیل می کند.
افرادی که در زمینه تبلیغات فیسبوکی به موفقیت می رسند فروش زیادی از این طریق به دست می آورند ولی تلاش سختی می کنند و تبلیغات خود را عاقلانه مدیریت می کنند.
ولی از طرف دیگر سوالی که مطرح می شود این است که شما می خواهید نویسنده باشید و یا یک مدیر؟ برای برخی ها مدیریت تبلیغات فیسبوک سریع وقت گیر و دردسرساز می شود و راه های بهتری برای انجام این کار وجود دارد.
استثنای این مورد می تواند برای فروشنده های جدیدی باشد که پول برای خرج کردن دارند و با آن مشکلی ندارند. به جای دنبال کردن مسیری ارگانیکی که من در مورد آن صحبت می کنم و خود انجام می دهم می توانید 3000 دلار خرج کنید و 6000 هزار ایمیل خواننده ها را بخرید. فقط در نظر داشته باشید که ایمیل هایی که برای به دست آوردن آنها هزینه کرده اید درصد تبدیل پایین تری نسبت به آنهایی دارند که از طریق عرضه کتاب رایگان به دست آورده اید.
روش چهارم: از سایت های پروموشن کتاب برای عرضه کتاب خود استفاده کنید. بهترین روش استفاده از سایت های پروموشن کتاب برای رساندن کتاب به دست خواننده هاست. دو راه برای انجام این کار وجود دارد.
یک روش استفاده از سایت های است که کتاب را با تخفیف عرضه می کنند. این سایت ها طرفداران زیادی را جمع کرده اند و هنگام دریافت کتاب جدید ایمیلی به طرفداران خود زده و آنها را از وجود کتاب جدید مطلع می کنند. استفاده از این سایت ها می توانند موجی از خواننده ها را به سمت کتاب شما ارسال کنند- این ابزار بسیار خوبی برای معرفی و فروش کتاب جدید می باشد.
از طریق لینک Nicholas Erik here (CTRL + CLICK) می توانید سایت های معروف پروموشن کتاب را ببینید. این روش مخصوصا برای نویسنده های مستقل اجتناب ناپذیر می باشد. یکی از سایت های عالی در این زمینه Prolific Works می باشد که لیست بزرگی از ایمیل های خواننده ها را دارند و در زمینه پروموشن مشترک بین نویسنده ها هم همکاری می کنند.
قدم پانزدهم: چگونه کتاب خود را برای روی Amazon KDP لانچ کنیم. خوب به آن مرحله رسیدیم. شما تمام آماده سازی ها را انجام داده اید، کتاب خوبی نوشته اید، جلد خوبی طراحی کرده اید، متون اول کتاب را دقیق تنظیم کرده اید. reader’s magnet و کتاب رایگان خود را آماده کرده اید و وبسایت را طراحی کرده اید. مِتادِیتا، شاخه اصلی و کلمه های کلیدی را تعیین کرده اید، قیمت را مشخص کرده اید، با استفاده از برخی سایت های پروموشن لیست ایمیلی با فرستادن کتاب رایگان خود آماده کرده اید و اکنون می خواهید کتاب قیمت گذاری شده خود را در آمازون لانچ کنید. اکنون فقط به دنبال خواننده نیستیم بلکه رسیدن به پول برای ما مهم است.
این یک استراتژی ساده لانچ کتاب است که می توانید آن را دنبال کنید:
. کتاب خود را آپلود کنید. بر روی آمازون، Apple, Google و هر جای دیگری که ممکن است.
. ایمیلی برای افراد در لیست ایمیل خود بفرستید و آنها را از عرضه کتاب خود مطلع کنید.
به همین سادگی! اکنون می توانید کمی استراحت کنید.
شاید از خود بپرسید حتما مراحل دیگری وجود دارد که باید انجام داد. بله استراتژی های پیشرفته تری وجود دارند که برخی مواقع می توان آنها را انجام داد ولی همین مراحل برای عرضه کتاب شما کافیست. اگر کتاب شما خوب باشد می توانید آن را به فروش برسانید و اگر بد باشد هیچ کس نمی تواند به شما کمک کند.
و دلیل اصلی موفقیت این استراتژی به الگوریتم های آمازون مربوط می شود. این الگوریتم ها بسیار مهم هیستند و کمی محاسبات دارند که با هم مرور می کنیم. تمام محصولات آمازون من جمله کتاب امتیازی پنهان دارند که به این روش محاسبه می شود که چه تعداد محصول امروز فروخته اید به علاوه نصف محصولاتی که دیروز فروخته اید به علاوه یک چهارم محصولاتی که دو روز پیش فروخته اید و یک هشتم محصولاتی که سه روز قبل فروخته اید و به همین ترتیب تا روز اولی که فروش محصول را شروع کرده اید. این امتیاز بر روی تمام محصولات آمازون محاسبه می شود و به ترتیب چیده می شود و بدین صورت شما رنک محصول در آمازون را می بینید.
این سیستم به ما می گوید که فروش زیاد محصولات در بازه زمانی کوتاه بسیار بر روی رنک محصول تاثیر می گذارند. فرض کنیم که شما می خواهید رتبه 100 را در بین پرفروش های آمازون کیندل به دست آورید. شما دو راه برای انجام این کار دارید:
شما می توانید روزی 500 کتاب در مدت یک ماه بفروشید و یا در یک روز 1000 کتاب بفروشید.
رسیدن به روش اول بسیار سخت است. شاید با یک کمپین بسیار پرهزینه فیسبوکی بتوانید به این مهم دست یابید و بیش از درآمد خوب هزینه کنید.
روش دوم یک پالس و افزایش یک باره در فروش است و به راحتی در دسترس است و شما می دانید چطور به آن دست یابید. می توانید به افرادی که لیست ایمیل آنها را دارید تماس بگیرید و به آنها اطلاع دهید که کتابی برای فروش دارید. آنها از نوشته های شما راضی هستند و احتمالا به فکر خرید خواهند بود. در هنگام عرضه کتاب قبلی 30 درصد افرادی که در لیست ایمیل من بودند کتاب را در 8 ساعت پس از ارسال ایمیل خریداری کردند و این همین فروش ناگهانی است که شما نیاز دارید.
این فروش ناگهانی، کتاب شما را وارد لیست فروش آمازون می کند. وقتی که رده کتاب شما بالا می رود خواننده ها به خوبی کتاب شما را می بینند و از طریق کلمه های کلیدی و شاخه ای که شما تعیین کردید آن را یافته و در مورد خرید آن تصمیم می گیرند. اکنون که خواننده ها کتاب شما را یافته اند تلاش های شما در مورد طراحی جلد و قسمت Look Inside بازدید کننده ها را تبدیل به خواننده می کند. اینها خواننده های جدید کتاب شما هستند و به این دلیل کتاب شما را نخریه اند که در لیست ایمیل شما بودند، آنها کتاب شما خریده اند چون وقتی به دنبال کلمه کلیدی یا ژانر خاصی می گشتند کتاب شما را در جمع 100 تای پرفروش دیده اند و زحمات شما در طراحی ها آنها را جذب کرده و شما توانسته اید تعداد خواننده های خود را بالا ببرید.
و وقتی در مورد end material تلاش کافی را کرده اید این خواننده تبدیل به طرفداران متعهد شما خواهند شد. آنها به لیست ایمیل شما ملحق خواهند شد و دفعه بعد که شما کتابی عرضه می کنید دسترسی به خواننده های آماده بیشتری دارید. این تمام رمز و راز نشر اختصاصی کتاب در آمازون می باشد.
شما چرخ را به حرکت در می آورید و با عرضه هر کتاب کار خود را ادامه می دهید. اگر در نویسندگی خوب عمل کرده باشید نویسنده ها از شما دور نمی شوند و فروش شما کتاب به کتاب بیشتر خواهد شد.
قدم شانزدهم. برنامه های طولانی مدت من چگونه باید باشد؟ این مقاله طولانی هنر ابتدایی موفقیت در نشر اختصاصی کتاب را شرح داد ولی این همان طور که اشاره شد یک راهنمای ابتدایی برای فروشنده های تازه کار می باشد. وقتی که کار خود را در زمینه نشر اختصاصی شروع می کنید سوال های بزرگتری خواهید پرسید مانند:
میتوانید به مقاله های زیر نیز سری بزنید.
ساختن اکانت مورد تایید آمازون
خلاصه دوره فروش کتاب الکترونیک در آمازون
صفر تا صد نشر کتاب های کم محتوا در آمازون
هر چند وقت یک بار کتاب جدید منتشر کنم؟ من شخصا کمی قدیمی کار می کنم. من سالی یک کتاب می نویسم و نمی توانم روزی را ببینم که سریعتر از این بتوانم کار کنم. بسیاری از نویسنده های مستقل و ناشرین شخصی سعی می کنند هر سه ماه یک کتاب بنویسند. برخی هم سعی می کنند این ترند را شکسته و هر دو ماه یک کتاب بنویسند!
هر چه بیشتر بنویسید احتمالا به پول بیشتری خواهید رسید ولی باید فکر کنید که هدف فقط پول است. شما یک زندگی خوب می خواهید و از طرفی می خواهید از کتاب های خود لذت ببرید. همیشه نوشتن یک کتاب خوب باید در اولویت باشد نه سریع نوشتن یک کتاب.
زمان بین عرضه کتاب ها چه باید بکنم؟ روش استفاده از لیست ایمیل و فروش ناگهانی کتاب در زمان عرضه برای پروموت کتاب کارآمد خواهد بود و یکی دو ماه از فروش بالای کتاب لذت می برید تا آرام به رده های پایین تر برود تا به جایی برسد که هر کتاب شما روزی چند نسخه فروش کند. در ادامه 5 تکنیک برای ادامه فروش کتاب ها خود دارید:
Price promotions یا تخفیف کتاب برای پروموشن در کنار تخفیفات Kindle Countdown (اگر کتاب شما در انحصار آمازون باشد) در کنار سایت های پروموشن کتاب. به محض این که آماده بودید این تکنیک ها را در پروسه فروش خود به کار برید.تبلیغات آمازون . شما می توانید کتاب خود را در خود آمازون تبلیغ کنید و برای دیده شدن بیشتر هزینه کنید. ولی تبلیغات آمازون این روزها بسیار گران هستند و کاربرد قدیمی را ندارند. شما می توانید انتظار سودی را از تبلیغات امازون داشته باشید ولی سود خیلی بالا نخواهد بود.کراس پروموشن با سایر نویسنده ها . شما می توانید نویسنده های دیگر را از طریق سایت Prolific Works یا Bokfunnel بیابید. سپس با آنها برای پروموت کردن کتاب های همدیگر همکاری کنید. این روش برای فروش کتاب و ساخت لیست ایمیل مناسب می باشد. ولی به یاد داشته باشید که با کسی که در ژانر شما کتاب ندارد همکاری نکنید چون باید لیست ایمیل شما از خواننده های ژانر خودتان باشد چون الگوریتم های آمازون و خواننده ها را گیج خواهید کرد.تبلیغات Bookbub . ابزاری مناسب اگر بتوانید مزایای آن را در یابید.تبلیغات فیسبوک . اگر ترافیک خوبی در وبسایت خود دارید و یا صفحه فیسبوک شلوغی دارید این مورد بسیار به شما کمک خواهد کرد. ولی سیستم تبلیغات فیسبوک پیچیده است و به راحتی می توانید پول خود را از دست دهید. از این گزینه به عنوان آخرین گزینه استفاده کنید نه اولی.
آیا فقط می خواهید فقط در آمازون کتاب بفروشید یا در هر سایتی که می توانید؟ شما می توایند هر روشی که می خواهید را پیش گیرید. فروش انحصاری در آمازون مزایای خود را دارد؛ مدیریت آن راحت است. می توانید از فروش در KDP Select استفاده کنید که فقط در صورت انتشار انحصاری در آمازون ممکن است. آمازون غالب بر بازار است پس بر روی بیشتر بازار احاطه دارید. توصیه ما برای تمام نویسنده های تازه کار و مستقل انتشار انحصاری بر روی آمازون می باشد. قبل از این که چند کتاب عرضه کنید و به درآمد بالایی برسید به صورت انحصاری در آمازون بمانید.
چطور بین نویسندگی و مدیریت فروش کتاب تعادلی برقرار کنیم؟ من به شخصه مدیریتی خاص انجام نمی دهم. بیشتر لیست ایمیل من به صورت طبیعی پر شده است: افراد کتاب من را می خوانند و خود ثبت نام می کنند. من درآمد نسبتا کافی دارم برای همین نیازی نمی بینم که وقت خود را پیرامون تبلیغات فیسبوکی بگذرانم. البته این می تواند برای شما متفاوت باشد. من هم روزهای اول وقت بیشتری را صرف مدیریت و تبلیغات می کردم و شما هم باید تعادل بین این دو را بیابید. می توانید این قسمت را به افراد دیگری بسپارید و هزینه آن را پرداخت کنید و یا خود آن را انجام دهید.
